اپیزود کامل Kumkum Bhagya 18 ژوئیه 2017 بهروزرسانی نوشته شده: عالیا خواهرزاده و برادرزاده مونی را میرباید
اپیزود کامل Kumkum Bhagya 18 ژوئیه 2017 بهروزرسانی نوشته شده: ابهی (شبیر اهلووالیا) سعی میکند هر پیامی را که فکر میکند پراگیا (سریتی جا) برای او گذاشته است جستجو کند. او ناامید می شود و فکر می کند اگر او نمی آمد بیشتر منتظر می ماند.

تانو سعی می کند حواس ابی و خانواده را پرت کند تا عالیا بتواند مخفیانه بیرون بیاید و عالیا به او علامت می دهد که کار تمام شده است. پس از آن تانو از عالیه می پرسد که آیا مونی موافق است که در کنار آنها باشد. عالیه میگوید که تلاش کرده و موافقت نکرده است، اما سپس او را با خواهرزاده و برادرزادهاش تهدید کرده است. او اضافه می کند که مونی قبلاً به ابی گفته است که او پراگیا نیست.
روز بعد آبی و پوراب به دکتر می روند و او به آنها می گوید که روی سرش آسیب دیده است که زمان می برد. آبی و پوراب دچار تنش میشوند، اما دکتر به آنها دلداری میدهد که وقتی آبی با دادی تماس میگیرد که به او میگوید پراگیا در خانه نیست، این طبیعی است. ابی از او می خواهد که درست چک کند اما دادی می گوید همه جا را چک کرده است.
در همین حال میتالی با تانو تماس می گیرد و به او می گوید که پراگیا در خانه نیست و می گوید که شک دارد که آیا پراگیا است یا خیر. او می گوید پراگیا چگونه می تواند موهایش را اینقدر بلند کند و چگونه می تواند در عرض یک ماه عینکش کنده شود.
مونی به بیمارستان می رسد و فکر می کند که نمی تواند در حق ابهی بدی کند و بچه ها را دور می فرستد تا عالیه و تانو نتوانند آنها را پیدا کنند و سپس حقیقت را به ابی می گوید.
نزد دکتر میرود و از دکتری که برادرزادهاش را معالجه میکرد میپرسد. دکتر می گوید که او با او (پزشک معالج چوتکا) کار می کند و او از او (مونی) خبر دارد. مونی از او در مورد برادرزادهاش میپرسد و دکتر میگوید که او را با دختری که مونی فرستاده میفرستند تا او را به بیمارستان بزرگی ببرند. منی می گوید چگونه می توانند او را بدون رضایت او با چنین کسی بفرستند. اما دکتر می گوید که دختر خانم دکتر شیلا را مجبور کرده با او تلفنی صحبت کند و خودش هم از او خواسته که اجازه دهد با او برود. او می افزاید که دکتر شیلا از او پرسید که چگونه لهجه او تغییر کرده است اما موننی به او گفت که آن را از یکی از دوستانش یاد می گیرد. دکتر از مونی میخواهد که از چوتکا که تمام قلبش است مراقبت کند. منی می پرسد آیا قابل درمان است؟ دکتر می گوید نیاز به درمان مناسب دارد و ممکن است هزینه زیادی داشته باشد.
منی ناامید می شود و متعجب می شود که چرا این اتفاق برای او می افتد و چگونه این همه پول جمع می کند و چگونه خواهرزاده و برادرزاده اش را از عالیه و تانو می گیرد.
سیم مرغ روستایی
در آنجا ابی سعی می کند هر پیامی را که فکر می کند پراگیا برای او گذاشته بود جستجو کند. او ناامید می شود و فکر می کند که اگر او نمی آمد بیشتر منتظر می ماند اما اکنون رفتن باعث می شود فکر کند که او نمی خواهد با او باشد.